در دفتر چهارم از جلد ششم اين مجموعه به نتايج برآمدن "اسكندر" اشاره شده است كه از آن جمله است، قدرت گرفتن مقدونيها در يونان، بيرون رفتن رم از زير سلطهي يونان و تشكيل دولتي قدرتمند در آن سرزمين، اين امر با سقوط سلسلهي سلوكي پس از حكومتي تقريبا صدساله و ضعف جانشينان "آنتيگون" در يونان، صورت جدي پيدا كرد. در حالي كه خاك ايران در شرق يونان به ميدانگاهي وسيع براي جنگ و خونريزي تبديل شده بود، در غرب يونان هم اندك اندك دولتي نيرومند شكل گرفت كه جا پاي يونان باستان نهاد و براي ادامهي زندگي و كسب قدرت بيشتر، از همه سو به كشورگشايي پرداخت و سرانجام در نيمههاي قرن سوم پيش از ميلاد، سر از آسيا درآورد. البته اين تهاجمات با مقابلهي سرداراني چون "مهرداد" معمولا بينتيجه ميماندند. اين دفتر با قتل "مهرداد" پايان مييابد.