براي فهم معني انسانشناسي بايد دانست كه انسانشناسان چه كار ميكنند. مهمترين كاري كه انسانشناسان انجام ميدهند قومنگاري است. قومنگاري براي متخصص انسانشناسي فرهنگي يا اجتماعي در حكم پژوهشهاي آزمايشگاهي براي زيستشناس، پژوهشهاي آرشيوي براي تاريخدان، يا پژوهشهاي پيمايشي براي جامعهشناس است. قومنگاري كه معمولا «مشاهدةمشاركتي» ناميده ميشود مبتني بر اين تفكر است كه براي درك رفتار مردم گوناگون بهترين كار، مشاهدة آنها از طريق تعامل نزديك و طولاني مدت با آنهاست. از اينرو انسانشناسان از قديم، مدتهاي طولاني در اجتماعات مورد مطالعهشان زندگي ميكردند. همين روش اين رشته را از ساير رشتههاي علوم اجتماعي متمايز ميكند. نگارندگان در كتاب حاضر، به موضوع انسانشناسي اجتماعي و فرهنگي پرداختهاند. در فصل اول مفاهيم انسانشناسي براي آشنايي ارائه شده و در دو فصل بعدي فرهنگ و جامعه و به عنوان دو ركن مفهومي انسانشناسي بررسي شده است. در فصل چهار و پنج به بنياديترين روشهاي آدميان براي ايجاد پيوندهاي اجتماعي پرداخته شده و در سه فصل آخر نگاه كوتاهي به مسائلي مانند اقتصاد، دين و هويت شده است.