اين كتاب با عنوان "شناخت فرهنگ" و با استفاده از روش كتابخانهاي در چهار فصل تدوين شده است. هدف اصلي نگارنده تبيين مفهوم فرهنگ و بيان ديدگاهها و نظريههاي متفاوت فرهنگي و در نهايت طرح ديدگاههاي نوين در شناخت فرهنگ و ويژگيهاي آن است. در كتاب خاطرنشان شده است: "فرهنگ عنصري است كه از متن انسانها جوشش دارد و در مسير اجتماعي، با توسعهي علم و تجربهي بشري از يك سو و با الهام و آموزههاي الهي از سوي ديگر رشد ميكند و نحوهي زيست انسانها و نوع رفتار، انديشه و عقايد آنها را سامان ميبخشد. فرهنگ به مثابهي روح جامعه و تهنشين شدهي مجموعهي رفتارها، عقايد، هنجارها و انديشههايي است كه در جامعه به جاي ميماند و مانند گياه و نهالي است كه از درختهاي مجاور جدا ميشود ولي با مرور زمان داراي ريشه ميشود و حركت استقلالي خود را تداوم ميبخشد و در يك نگاه كلي، فرهنگ داراي مولفهها و ابعاد مادي و غير مادي است كه بعد مادي آن شامل وسايلي است كه به دست اعضاي پيشين جامعه ساخته شده و براي اعضاي حاضر به ارث مانده است و بعد غير مادي آن شامل اموري چون ارزشها، هنجارها، باورها و نگرشهاست".