«بلقيس»، ملكة سرزمين سبا، براي آزمودن سليمان، هدايايي ميفرستد. اما سليمان از پذيرفتن هدايا سر باز زده و با فرستادن هدايايي بيشتر براي بلقيس، او را شرمنده ميكند و پس از اين ماجرا، ديو به فرمان سليمان، تخت بلقيس را نزد او در بيتالمقدس ميآورد. زيرا ديو به اسم اعظم خداوند آگاه است. آنگاه هدهد از بلقيس ميخواهد تا به نزد سليمان در بيتالمقدس بيايد. بلقيس با ورود به قصر سليمان، تخت خود را ميشناسد و از چگونگي آوردن تخت به قصر سؤال ميكند. آصف، وزير سلميان ميگويد: اين تخت به كرم خداوند كريم به اينجا آورده شده است. بلقيس ميگويد: آيا او نيز خورشيد سرزمين شماست؟ اين بار سليمان در جواب ميگويد او خالق خورشيد است. طي اين گفتو گو بلقيس از خورشيدپرستي خود دست برداشته و توبه ميكند. اين مجموعه حاوي چهار نمايش نامه از علي مؤذّني با عناوين زير است: «خورشيد از سمت غروب؛ هاقيل؛ دريايي؛ و مفرد مذكّر غائب».