اين كتاب، نمايشنامهاي است بر اساس رمان "بينوايان" از "ويكتورهوگو" شخصيت اصلي داستان، مردي است به نام "ژان والژان"؛ مردي به تمام معني عامي كه اگر اوضاع و احوال جامعه اجازه ميداد، ميتوانست نيك باشد، ليكن زندگي دوزخي، فلكزدهترين و بيفرهنگترين مردش ساخته است. "وي، كه در ابتدا، بي آنكه خود بداند، قرباني جامعه است و خفت ميكشد و به شورباختگياي كه گويي جزء لاينفك سرنوشت انساني يا دست كم در وضع اجتماعي معلوم به شمار ميرود محكوم است، رفتهرفته از سرنوشت خود آگاه ميگردد و بيدار ميشود و آن را نه تنها تحمل ميكند بلكه به تمامي برذمه ميگيرد و در تلاش بيكران و مداوم براي بار خريد خويش، سراسر جهان انساني را در اين كفاره دادن با خود ميكشاند تا صلح و سلمي را كه در آن شادي به هيچروي دخيل نيست به جهان بازگرداند".