مقولۀ جهاني شدن يا جهانيسازي، همانند مقولات توسعه اقتصادي و توسعۀ سياسي، مدتي است كه توجه بسياري را به خود جلب كرده و واكنشهاي مختلفي را در پي داشته است. به نظر ميرسد از نظر مفهوم، واژۀ جهانيسازي، مباني نظري، مولفهها، رويكرد انتقادي و ابعاد ارزشي و هنجاري خود را به دنبال دارد؛ اما واژۀ جهاني شدن ابعاد هنجاري، احساسي و ارادي خود را مخفي كرده و خود را به عنوان واقعيتي صرف و اجتنابناپذير نمايان و در واقع تحميل ميسازد. مدعيان و طرفداران انتخاب جهاني شدن، به خوبي ميدانند كه انتخاب لفظ «شدن» بهتر ميتواند بيانگر وجه به اصطلاح «بيطرف و غيرجانبدارانۀ» آنان باشد. نگارنده در كتاب حاضر با بيان تفاوت ميان اين دو واژه، به فرصتها و امكانات جهانيسازي از قبيل فرصت ابزاري تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات براي جوامع مختلف و نيز به آسيبها و تهديدات اين مساله ميپردازد. وي با مقايسۀ تهديدات و فرصتها، امكان وقوع جهاني شدن را ارزيابي ميكند و به برخي سوالات مطرح در اين زمينه پاسخ ميدهد؛ ضمن آن كه ديدگاه اسلام را درخصوص اين مساله بررسي ميكند.