اين مجموعه دربردارندهي مقالاتي چند در حوزهي "ادبيات روابط بينالملل در قرن بيستم" است كه با ويرايش يكي از صاحبنظران ـ "آندرو لينكليتر" ـ و اينك با ترجمهي فارسي به چاپ رسيده است. عناوين اين مقالات عبارت است از: "جامعه و اقتدارگريزي در روابط بينالملل/ هدلي بول"، "اقتدارگريزي چيزي است كه دولتها خودشان را در آن ميفهمند: ساختهاي اجتماعي سياست قدرت/ الكساندر ونت"، "مفاهيم و فرآيندها/ كارل دبليو دويچ"، "رويكرد كاركردي نسبت به سازمان جهاني/ ديويد ميتراني"، "مطالعهي همگرايي منطقهاي: تاملاتي در باب شادكاميها و تلخكاميهاي پيشنظريهسازي/ ارنست بي. هاس"، "واقعگرايي و وابستگي متقابل مركب/ رابرت اكوهين"، "پوياييهاي رژيم: ظهور و سقوط رژيمهاي بينالمللي/ اران آريانگ"، "سازمانهاي بينالمللي: حالتي از اجراي فن دولتمداري/ فردريش كراتوخويل و جان جراردراگي"، "از ميان برداشتن شكاف بين انصاف و عملكرد/ رابرت اكوهين"، "اخلاق بينالمللي و بحران زيستمحيطي/ رابرت ئيگودين" و "اقتدارگريزي و محدوديتهاي همكاري: نقدي واقعگرا از نوترين نهادگرايي ليبرال/ ژوزف ام. گريكو". در پايان كتاب نيز زندگينامهي افراد نام برده به همراه واژهنامهي اصطلاحات و لغات فراهم آمده است. در آغاز كتاب خاطرنشان ميشود: "خصوصيت نظريهي بريتانيايي روابط بينالملل آن بوده است كه رجحان بسيار زيادي براي استدلال گروسيوسي قايل شود كه روابط بينالملل را نه با صورت ذهني واقعگرا از تعارض منطبق ميداند و نه از بينش آرمانگرايان حمايت ميكند كه به موجب آن جامعهي سياسي جهاني، عاقبت جانشين دولتهاي ملي خودپرست ميشود. طرفداران سنت گروسيوس، با اجتناب از اين دو حد نهايي استدلال ميكنند كه حتي در چارچوب اقتدارگريزي بينالمللي كه بنا به تعريف، فاقد يك حكومت برخوردار از حاكميت است، جامعهاي مركب از دولتها وجود دارد. به هر حال اين باور كه همكاري ميتواند در يك وضع مبتني بر اقتدارگريزي توسعه پيدا كند، محدود به شخصيتهاي برجسته در نظريهي بريتانيايي روابط بينالملل نيست. همين عنوان را دقيقا ميتوان در تحليل نو ليبرالي كوهين از رژيمهاي بينالمللي دريافت كه نفوذ بسيار در ايالات متحده داشته است".