fiogf49gjkf0d
كتاب حاضر، متشكل از سه بخش است: دو مقالهي اصلي به قلم "تئودور آدورنو" و يك يادداشت كوتاه از "بنيامين اسنو" در معرفي يكي از اين مقالات. مهمترين وجه مشترك دو مقالهي آدورنو، نقد ريشهاي تفكر ايدئاليستي و منطق اينهماني است. مقالهي اول از منظر تاريخي نوشته شده و در قياس با مقالهي دوم كليتر است. آدورنو ميكوشد تا با ترسيم نوعي جغرافياي نظري، وضعيت واقعي فلسفه، در نيمهي اول قرن بيستم، و جايگاه مكاتب گوناگون را روشن سازد. ولي اين امر به معناي اتخاذ موضع يك ناظر بيروني خداگونه، موعظهگري جزمي، تعيين تكليف براي فلسفه، يا به عبارتي نقض اصل درونماندگاري نيست. در واقع، همين خصلت تاريخي باعث ميشود تا اين مقاله نقش مكملي مناسب را براي تحليلهاي مفهومي مقالهي بعدي يعني "نقد فلسفهي خاستگاه"، "ايفا كند. "فعليت فلسفه" متن سخنرانياي است كه آدورنو در هشتم ماه سال 1931 به مناسبت آغاز تدريس در دانشگاه فرانكفورت ايراد كرد و در آن تقريبا همهي مكاتب و سنتهاي فلسفي مهم نيمهي اول قرن بيستم را به نقد كشيد.