استقرار شريعت در مذهب مسيح در سال 1796 ، در دورهي اقامت هگل در برن، نوشته شده است؛ دورهاي كه فكر آشتي، يا در واقع ناممكن بودن آشتي ميان شريعت و عقل، ميان اقتضاي آزاديِ شخص و الزام عام دولت مايهي فكريِ آثار هگل را تشكيل ميدهد. تمامي دشواريِ اين نوشته به اين نكته برميگردد كه آيا بايد ملاك تشريعي بودن يك مذهب را در خصلت تاريخيِ آن بجوييم يا در سويهي عقلانيِ آن. در نتيجه، موضوع بحث هگل در اين كتاب بيشتر بر سر اين مسئله است كه آيا مذهب امري عقلي است يا تاريخي. به بيان ديگر، هگل در اين كتاب به بررسي اين پرسش ميپردازد كه آيا تشريعي بودن يا ايجابي بودنِ تاريخيِ يك مذهب به ذات آن برميگردد يا نه.