هنر، تاريخي دارد كه نبايد آن را با زندگينامههاي هنرمندان درآميخت. حوزهي هنر، به سخن هگل زيباترين جنبهي اين تاريخ و بهترين اجرا براي كار شاق در جهان و زحمات توانفرسا براي علم و دانش است. به همين خاطر وي به ماهيت اساسي زيبايي هنر در تفكر ميانديشد و از طريق كليدي مراحلي كه هنر در سير تحقق خود طي كرده است، هدف ديگري براي خود قايل نميشود. با مطالعهي زيباييشناسي هگل، معيار و درگاه خواننده دستخوش دگرگوني بنيادي ميشود، زيرا او در اين اثر الزام درستي را فراروي هنر عظيم شعر و موسيقي و.... قرار داده است. در اين اثر هگل ضمن تحليل فلسفي خود از هنر و مقام والاي آن در حيات انسان، نشان ميدهد كه فقط عواطف كل بشريت مترقي است كه ميتواند موضوع ابدي هنر باشد. مطالب كتاب حاضر در باب فلسفهي زيباييشناسي هنر هگل تحت دو مبحث كلي موسيقي و شعر تنظيم شده است. مترجم در تقسيم موضوع موسيقي به خصلت كلي موسيقي، خصوصيات ويژهي وسايل بيان موسيقيايي، رابطهي بين وسايل بيان موسيقي و محتواي آن اشاره دارد. و در بخش شعر به اثر شعري هنر آنگونه كه از اثر نثري هنر متمايز ميشود؛ بيان منظوم گونههاي مختلف شعر، شامل شعر حماسي، شعر تغزلي و شعر دراماتيك ميپردازد.