اين كتاب حاصل ديدار آندره ژيد از شوروي است. ژيد ابتدا به طرفداري از شوروي و حزب كمونيست و انقلاب كارگري آنها و اميدي كه در دل همه آزاديخواهان ايجاد كرده بودند، ميپرداخت. با سفرهاي مختلف به شوروي و با ديدن گروهها و طبقات مختلف همه اين اميدها به يأس بدل شد. ژيد با قلم روان و روانشناسي عميقي كه در او وجود دارد به تأمل ميپردازد. اين كتاب در واقع توبهنامه نويسنده است از آنچه قبلاً گفته بود و از شوروي حمايت كرده بود. به نظر ژيد آنچه در شوروي يافت نميشود اختيار و اراده و آفرينشگري است. همه از يك حرف و از يك ايده دفاع ميكنند. همه از آنچه استالين ديكته ميكند، اطاعت ميكنند. ژيد معتقد است تراژدي شوروي در اين است كه مردم از مسخ شدن خود خبر ندارند «به طوري كه هر بار با يك روس سر صحبت را باز كنيد درست مثل اين است كه داريد با همهشان حرف ميزنيد و ... در شوروي مهم اين است كه به مردم بفهمانند آن قدر خوشبخت هستند كه اگر در انتظار وضع بهتري ميبودند بيش از اين چيزي نداشتند».