جلد نخست از اين مجموعه به بررسي انديشه و سبك نگارش گوته، كانت و هگل ـ از شخصيتهاي برجستهاي كه خدمات ارزندهاي به كشف ذهن كردهاند ـ اختصاص يافته است. به تصريح كتاب: "به نظر كوفمان (نگارنده) نويسندگان فيلسوف كه مبهم مينويسند از قبيل: كانت و هگل و هايدگر ميخواهند تا مطلبي را از خود و ديگران مخفي سازند و در برخي از موارد در صدد پنهان كردن نادرستي مواضع خود ميباشند و در برخي از موارد نيز اين ابهام مربوط به شخصيت حقير آنهاست. از نظر كوفمان، نگارش مبهم ابزاري براي فريب دادن ديگران است و نوعي خدعه ميباشد. و آنان كه خود را بدون شناختن ذهن خويش فريب ميدهند معمولا براي شناختن و نگارش در باب ذهني انساني از شايستگي چنداني برخوردار نيستند. از نظر كوفمان، ميان شكست در سبك نگارشي و شكست در كشف ذهن، رابطهاي ذاتي وجود دارد. اين صرفا از روي اتفاق نيست كه كوفمان فهميده است آناني كه بد مينويسند، اصولا حرفي براي گفتن ندارند به استثناي هگل. او كساني را كه مبهم مينگارند (كانت و هايدگر و آدلر ويرنگ) در كشف ذهن، صاحب سهام نميداند. به همين سياق، بر طبق راي او آناني كه سهمي شايان در كشف ذهن دارند (گوته و نيچه و فرويد) همگي در امر نوشتن، شاهكاري ميآفرينند".