نگارنده در اين كتاب، ديدگاههاي سه تن از متفكران برجستهي الهي يعني "جاناتان ادواردز"، هنري نيومن" و "ويليام جيمز" را در دفاع از تاثير شرايط اخلاقي و عاطفي در درك قوت شواهد ديني به تفصيل بازگو كرده و نقاط قوت و ضعف آنها را سنجيده است. بر اين اساس هر سه فيلسوف ياد شده، قلب هدايت يافته را براي درك قوت شواهد در تاييد حقايق ديني لازم ميدانند. جاناتان ادواردز ميگويد: "عقل در عين حال كه ميتواند وجود خدا و بسياري از صفاتش را معلوم سازد، براي ديدن شواهد واضح محتاج لطف الهي است. "هنري نيومن" به وجود نوعي استدلال قوي و معقول در كنار قياس و استقرا اشاره ميكند كه از مصاديق استنتاج از راه بهترين تبيين است. به نظر او هرچند ايمان مبتني بر شواهد است، اما شواهد به آساني كشف نميشوند. به نظر او برخي خصوصيات اخلاقي، نيازها، تمايلات و آرزوها مانع از درك شواهد ميشوند. "ويليام جيمز" نيز با مسلم فرض نمودن تاثير علايق در اعمال ديني، تنها به اين سوال ميپردازد، كه آيا اين تاثير سبب تضعيف تحقيق است يا خير. وي اهميت نقش اراده را در باورهاي ديني آشكار ميسازد. نگارنده با ذكر ديدگاههاي ياد شده بر اين نكته تاكيد ميورزد كه خدا را با "عقل عيني" و همچنين به نحو انفسي و با قلب بايد شناخت.