در اين رمان، "سروانتس" ـ خالق رمان دنكيشوت ـ در عصر فيليپ دوم (پسر كارل پنجم) زندگي ميكند. كارل پنجم، پادشاهي در اسپانيا بوده كه توانسته اعراب را كه از سال 80 هجري تا قرن 15 ميلادي در جنوب اسپانيا به سر ميبرند، واپس براند. فيليپ دوم نيز نماد قرون وسطي است كه اوج قدرت و افول قرون وسطي در وجود او تجلي مييابد. با شكست فيليپ دوم در جنگ با انگلستان، ناوگان او با نام "آرمادا" مضمحل ميشود و انگلستان كه قبلا پيرو مذهب كاتوليك بوده، پروتستان ميشود. نيز هلند استقلال خود را از اسپانيا به دست ميآورد و نطفهي دنياي جديدي بسته ميشود. "سروانتس" نيز با مشاهدهي تشابهان بين خود و فيليپ دوم، به اين نتيجه ميرسد كه تلاش براي تبديل تاريخ كنوني به گذشته كار او نيست و در اين زمان رمان "دن كيشوت" را خلق ميكند كه در آن "دن كيشوت" ـ قهرمان داستان ـ ميخواهد با معيارهاي گذشته به جنگ تكنولوژي برود، اما موفقيتي به دست نميآورد.