نويسنده در اين اثر، نظريهي "منطق اقدام جمعي" با اين فرض تشريح ميكند كه ابعاد و گروه هرقدر كوچكتر باشد. انگيزهي توافق در باب تدارك كالاهاي جمعي و احتمال اتفاق آرا بيشتر است. وي همچنين اوضاع اقتصادي و اجتماعي جامعهي شوروي را به ويژه در دورهي استالين، تجزيه و تحليل ميكند و ناكارآمدي اين دولت را در بهكارگيري روش بازارستيزي و سركوب آزاديهاي انساني خاطرنشان ميسازد. افزون بر آن مقولهي جوامع ابتدايي متشكل از راهزنان را مطمح نظر قرار داده و اسكان اين جماعات انساني را طليعهي توليد كالاي جمعي ميانگارد. در كتاب تصريح گرديده است: "نويسنده شروط لازم براي موفقيت اقتصادي را چنين شناسايي ميكند: از يك طرف امنيت و حقوق كاملا شناخته شدهي مالكيت خصوصي براي همگامان و اجراي بيطرفانهي قراردادها و از طرف ديگر نبود تجاوز و غارت".