,"نگارنده در اين پژوهش برآن است تا برخي كهنالگوهاي قوم ايراني را در شاهنامه فردوسي مورد بررسي و تحليل قرار دهد. «شاهنامه يك اثر ادبي است كه در آن، سرگذشت نياكان قوم ايراني در قالب داستانها و روايتهاي اساطيري بازگو شده است. كهنالگوها هم كه درونمايه اسطورهها را تشكيل ميدهند از طريق همين اسطورهها نسل به نسل و دهان به دهان نقل شده و انتقال يافتهاند تا در شاهنامه صورتي هنري و بديعي به خود گرفتهاند.» نگارنده در اين پژوهش نشان ميدهد كه اسطورهها و كهنالگوها در زبان فارسي زنده و پويا هستند و همچنان كه در شاهنامه فردوسي تجلي يافتهاند، ميتوان تأثير آنها را در قالب نمادها و يا ديگر تصاوير بديعي در آثار و متون ادبي و هنري گوناگون كتبي و شفاهي تا دوران حاضر مشاهده كرد."