,"كتاب حاضر دربردارنده داستاني انگليسي براي نوجوانان است. «كلوي»، دختربچهاي از يك خانواده مرفه است كه هر روز در راه مدرسه آقاي بوگندو، پيرمرد بيخانماني را ميبيند كه روي نيمكتي در پارك نشسته است. كلوي سرانجام شجاعتش را جمع ميكند تا با اين پيرمرد مهربان كه چشمهاي غمگيني دارد صحبت كند. به اين ترتيب دوستي آنها آغاز ميشود. هنگامي كه به نظر ميرسد احتمال بيرون كردن آقاي بوگندو از شهر وجود دارد، كلوي او را در انبار خانهشان مخفي ميكند. در اين حال متوجه ميشود كه آقاي بوگندو رازي دارد كه نميتواند به راحتي از آن پرده بردارد."