مقصود از آسيب شناسي فرهنگي، شناخت اوضاعي است كه اكثر نخبگان يا جامعه وجود آن ها رامخل توسعه و اعتلاي فرهنگي مي دانند و رفع آن ها را ضرورت تلقي مي كنند به تعبير ديگر، هر گونه شكاف، اختلال ميان ارزش ها وهنجارهاي فرهنگي است كه نظام فرهنگي نيازمند مديريت آن است و در نهايت ارائه پاسخ مناسب براي رفع آن است