مجموعة حاضر حاوي داستانهاي كوتاهي با عنوانهاي «عروس آب»، «آل»، «كجاي اين شب...»، «بچهدزد»، «روزهاي ارغواني»، «باغچة اطلسي»، «جگرگوشة مردم»، «عطر ياس» و «انتظار» است. در خلاصة داستان «آل» آمده است: «كمال» و دوستش موقع صبح به كوه ميروند و هنگام گشتن از راهي به نام «طاق علي» كه معروف به راه «از ما بهترون» است، برميگردند. در عرض سه ساعت هوا تاريك ميشود و آنها در تاريكي مطلق وحشتزده، زني با موهاي پريشان نيمهبرهنه و سبدي در دست ميبينند. درون سبد گوشتي است كه خون از آن ميچكد. آنها با زحمت فراوان خود را به روستا ميرسانند و طبق گفتههاي «حاجدايي» ميفهمند زني كه ديدهاند آل بوده است كه جگر زني زائو را درآورده و با خود ميبرد.