«راجر دالتون» كارمند بيمه است. او براي تحقيقات بيشتر در پي مرگ مشكوك «برنارد كوترل» پيرمردي 56 ساله به خانة آنها ميرود و با بيوة 19 سالة او «ماويس» روبهرو ميشود كه صداي آواز او، باعث جذب راجر به سمت او ميشود. راجر كه با همسر و دخترش زندگي خشك و بيروح و خالي از عشق را ميگذراند، دلباختة لطافت و صداي ماويس ميشود و بعد از مدتي راجر از ماويس ميخواهد كه صداي خود را جهاني كند و پرآوازه شود. راجر براي تعليمات آواز ماويس مقداري پول از بيمه اختلاس ميكند و به زندان ميافتد؛ در حالي كه ماويس با تعليمات سخت توسط استاد آواز پلههاي ترقي را طي ميكند. راجر سقوط كرده و آبرو و اعتبار خود را از دست ميدهد و از اين امر رضايت دارد، تا اين كه حوادث ديگري به وقوع ميپيوندد و سرنوشت هر دو به طرز تاثرانگيزي تغيير ميكند.