در نمايشنامة «حلقة مفقوده»، «حبيب» نامزد «گلنساء» بر اثر مخالفتهاي خانوادة همسرش و بنا به يك تماس تلفني مبني بر حضور در مناطق عملياتي راهي جبهه ميشود و تا 13 سال از او هيچ خبري نميرسد. پس از اين مدت، حبيب از اسارت بازميگردد و به در خانة گلنساء ميرود، اما خانوادة گلنساء از او استقبالي نكرده و به دروغ، خبر مرگ گلنساء را ميدهند. حبيب سپس دوباره راهي جبهه ميشود. اين بار گلنساء است كه به سراغ حبيب ميرود تا با يكديگر به دنبال حلقة نامزديشان كه سالهاست مفقود شده، بگردند. در اين مجموعه دو نمايشنامه از نگارنده گرد آمده كه عنوانهاي آنها عبارت است از: «معلمي به نام صفر» و «حلقة مفقوده».