طبيعت همة انسانها به شكلي است كه براي خود عادتهاي گوناگون خلق ميكنند. افراد هميشه به دنبال نوعي از زندگي هستند كه همة ابعادش قابل پيشبيني باشد. از اين رو آنها باور دارند كه تسلطي بر عادتهاي رفتاري و فكري خويش دارند و زندگي از قبل همة رويدادها را ساخته است. اگر افراد خود را به اين شكل، فردي ناتوان به حساب آورند، به زندانباني تبديل شدهاند كه افكارشان را حبس كردهاند، ديوارهايی ساختهاند كه ديدگاهشان را تنگ ساخته و نميتوانند به معناي زندگي دست يابند. نگارنده با الهام از زندگي «ويكتورفرانكل» كه توانست در سختترين شرايط نيز به معناي زندگي دست يابد، به افراد كمك ميكند تا به معناي زندگی دست يابند. كتاب شامل يازده فصل است و مطالب و عنوانهاي فصلها علاوه بر بررسي زندگي ويكتور فرانكل شامل هفت قانوني است كه بر اساس زيربناي فكري فرانكل بنا شده است. پارهاي از آنها عبارت است از: هيچكس جز ما مسئول نحوة رفتارمان در برابر اتفاقاتي كه به سويمان ميآيند، نيست؛ ميتوانيم معنا را در تمامي لحظات زندگي كشف كنيم؛ ميتوانيم بياموزيم و دريابيم كه چگونه بر ضد خود عمل ميكنيم؛ ميتوانيم تمركز ذهني خود را بر موقعيتهاي دشوار قرار ندهيم؛ و ميتوانيم به فراتر از خود برسيم و دنياي متفاوت بسازيم.