آدا، در انگلستان به دنيا آمد. وي در كودكي يتيم شد و كنار برادرش بزرگ شد. برادرش در آغاز جنگ ايپره كشته شد. روند زندگي او شخصيت عجيب و پررمز و رازي به او بخشيده بود، و او دختري پيچيده و دستنيافتني مينمود. آدا با همسر بيوة برادرش «ايرنا» در طبقهاي در ساختمان كريكلوود زندگي ميكرد. فرانك، آدا را در بيمارستان، هنگام عيادت از سربازان مجروح ملاقات كرد. فرانك حس غريبي نسبت به او داشت و آدا برايش تنها آدم واقعي آن جمع بود. سرانجام آنها با هم ازدواج كردند و در آستانة سيسالگي راه زندگي خود را به سوي آينده يافتند. آنها به استراليا رفتند تا صاحب قطعهزميني شوند و كار و زندگي پرثمري داشته باشند. در پي حوادثي آدا از مزرعة كوچك در استراليا به سرزمين ارمنستان و حتي خاورميانه و ايران رفت. شرح سفر او با عنوانهاي آباداني، مهمانان پرواز، ارمنستان، يتيمخانه و بازگشت به تصوير كشيده شده است.