انديشة فرهنگ يعني از راه فرهنگ انديشيدن. انديشة فرهنگ همانگونه كه سبكي علمي است و مبتني بر دانش عام و دانشهاي خاص، در همان حال هم نوعي عرفان به حساب ميآيد. نويسنده در كتاب حاضر بر اين باور است كه امروزه مسائل و رويدادهاي جهان را تنها به كمك روشي جامع ميتوان درك و تفسير كرد و اين كليت چيزي جز فرهنگ نيست. همچنين نگارنده در اين كتاب، در اساس به دو مفهوم فرهنگ و تمدن ميپردازد و شناساندن و نقد و سنجش انديشههايي متفاوت، همسو و مخالف را هدف ميگيرد. وي در اين راستا، چند رويكرد دانشگاهي و آكادميك را در انگلستان، آمريكا و آلمان معرفي مينمايد و متفكران اين سه حوزه و مكاتب آنها را با نگرشي تازه به مخاطب ميشناساند. در هر سه حوزه و مكتب، انديشة فرهنگ آميخته با فكر و رويكرد تمدني است. نويسنده نيز بر اين باور است كه اگرچه در حال حاضر حتي بسياري از متفكران دو مفهوم فرهنگ و تمدن را بجاي هم به كار ميبرند، به تدريج بايد ميان اين دو مفهوم تفاوت قائل شد. برخي مباحث كتاب عبارت است از: واژة تعريف فرهنگ، چيستي فرهنگ و جايگاه آن، واژهشناسي تمدن، مفهوم تمدن از نظر برودل، اشبنگلر، آرنولد، كوئيلگي و...