«مرواريد» اثر برجستة «جان اشتاين بك» (1902-1968) ـ نويسندة مشهور آمريكايي ـ شرح تفاوت بين فقير و پولدار، حسادت و اعتقاد به اين مساله است كه انسان هرآنچه را ندارد، بهتر از داشتههاي خود ميداند. اين داستان با درخشش مرواريد در آن، حرص، طمع و طبيعت انسان را به تصوير ميكشد. «كينو»، شخصيت اصلي داستان، مرد رنگينپوست مكزيكي، مرواريدي مييابد كه در عين غيرمعمول بودن، مرواريدي است كه در جهان يافت شده است. پس از آن، اين مرد عادي كه به خانواده و دوستانش عشق ميورزيد، براي ثروتمند شدن همة آنها را ترك ميكند. او در روياي خود از طريق فروش مرواريد، خود را شاد و ثروتمند ميبيند، براي خود و خانوادهاش لباس و وسايل ميخرد و پسرش تحصيل ميكند؛ غافل از اين كه مرواريد، مرواريدي معمولي نيست كه بتوان به راحتي آن را فروخت.