در «آدمها و دودكشها» زن و شوهري كارمند هر روز صبح به محل كار خود ميروند. زن هر روز كمي زودتر از همسر خود از خانه خارج ميشود. يك روز او به هنگام رفتن به محل كار فراموش ميكند تلويزيون را خاموش كند. مرد با صداي تلويزيون از خواب بيدار ميشود و گزارشي را مبني بر خفه شدن يك خانواده بر اثر گازگرفتگي مشاهده مينمايد. همين مسئله موجب ميشود تا او به تعمير لولههاي گاز و نجاري منزلشان بپردازد تا از آن شب به بعد با آرامش و بدون ترس به استراحت بپردازند. مجموعة حاضر شامل 13 داستان كوتاه تحت اين عناوين است: بيب بيب: خانه دارد ميسوزد؛ پيش از اين؛ سرد؛ هواكش؛ آلاچيق؛ ماهي قزلآلا؛ روزبهروز؛ آلاسكا؛ دو پيكر؛ گردنة آوج؛ ابرهاي كوچك؛ آدمها و دودكشها.