در نمايشنامة حاضر، «سياوش» طبق يك رسم كهن براي اثبات بيگناهياش بايد از آتش عبور كند. او به همراه ماديانش براي گذر از آتش آماده ميشود، اما قبل از آن با سربازي بيسر، و زني، كه جنيني در شكم دارد، اما جنينش به دنيا نميآيد، گفتوگو ميكند. آن دو در گفتوگو با سياوش از اين كه سياوش شهر موعود آنها را خواهد ساخت سخن ميگويند؛ شهري كه كسي را از آن تبعيد نميكنند و هركه تبعيدي است در خاكش آرام ميگيرد. در اين شهر مردم در نهايت خوشبختي هستند. سرانجام نيز سياوش از آتش عبور ميكند، اما ماديانش در آتش سوخته و از خاكسترش زني به وجود ميآيد. نمايشنامة حاضر به دو زبان فارسي و فرانسه به چاپ رسيده و نگاهي است بر زندگي سياوش از دريچهاي نو.