هستة اصلي كتاب حاضر اين عقيده است كه تصميمات محلي دربارة برنامهريزي محلي، به ويژه آنها كه متضمن توجه به موضوعات مربوط به «فضاي عمومي» است، جداي از هويتهاي بازساختشدة اجتماعي و ذهني و سرزميني، و همچنين معناها و ارزشهاي مردم محلي و برنامهريزان، درك شدني نيست. برنامهريزي نميتواند تنها در چارچوب كار برنامهريزان و به صورت واقعيتي تجربي به عمل بپردازد و به طور اساسي با سلسلة گستردهاي از مشاركتكنندگان و شبكة روابط آنها درهم تنيده است و هريك از اينها گسترة متنوعي از گفتمانها، زيست جهانها، ارزشها، تصورات، هويتها و عواطف خاص خود را دارند كه وارد فرايند برنامهريزيي ميكنند. با اين مقدمه و درك هدف اصلي كتاب، نگارنده مطالب كتاب را در شش بخش تنظيم و طي آن برنامهريزي كاربري اراضي را با استناد به نظر بزرگان اين رشته تبيين كرده است.