در نمايشنامة «رهانيدن»، كه در فضاي پيش از انقلاب اتفاق ميافتد، «باقر» و «بيژن» دو دانشجوي هماتاقي هستند. بيژن به فعاليتهاي حزبي مشغول است، اما باقر همواره در تكاپو براي به دست آوردن لقمهناني براي مادر و برادران يتيمش است. بيژن كه بيعلاقگي باقر را نسبت به انجام فعاليتهاي حزبي مشاهده ميكند به طور ناگهاني از خوابگاه ناپديد ميشود. بعد از گذشت پنج سال، باقر بيژن را، در حالي كه تير خورده، مشاهده ميكند و او را با خود به خانه ميبرد. باقر پس از بردن بيژن به خانه از آنچه در اين سالها و پس از رفتن بيژن رخ داده و بيژن نيز از چگونگي فعاليتهاي خود در حزب تا زمان تيرخوردن سخن ميگويد. اين مجموعه حاوي سه نمايشنامه با اين عنوانهاست: اقتباس از ادبيات خارجي؛ رهانيدن؛ و محمودآباد.