فعاليت حزب تودة ايران، كه با اوج قدرت استالين همراه بود، همواره از ايدئولوژي حاكم بر همساية قدرتمند شمال ايران تاثير ميپذيرفت. بنابراين بررسي كارويژههاي آن، كه از نظر فلسفة وجودي، ساختار تشكيلاتي و چارچوب نظري، وابستگي ماهوي به ابرقدرت شرق داشته، از آن رو حائز اهميت است كه نحوة تاثيرگذاري يك بازيگر قدرتمند دولتي به نام اتحاد جماهير شوروي بر سياست خارجي دولتي منطقهاي به نام ايران را از طريق يك بازيگر غيرحكومتي وابسته آشكار ميكند. تاكيد نگارنده در كتاب حاضر، بر استالينگرايي، به آن دليل است كه اقتدارطلبي تمركزگرا در دوران استالين موجب شد حزب كمونيست شوروي به عنوان قطب جهتدهنده مواضع احزاب كمونيست وابسته عمل نمايد و در اين راستا، حزب تودة ايران ضمن پيروي از مواضع سياست خارجي اتحاد شوروي، در پي تاثيرگذاري بر سيستم تصميمگيري ايران، در راستاي لحاظ قرار دادن منافع همساية شمالي برآيد. بعضی موضوعات كتاب از اين قرار است: زمينههاي پيدايي احزاب كمونيست، بينالمللها به عنوان سازمانهاي جهاني آگاهي بخش، اصل جهان گراييكارگري، ويژگيهاي مهم استالينگرايي، روند تاريخي تشكيل حزب تودة ايران، و تاثير استالينگرايي و حزب تودة ايران.