اگرچه عوامل خارجي (از جمله شرايط اقتصادي، فشارهاي محيطي و سلامت) در شرايط انسان نقش دارند، اما بخش بزرگي از اين شادي انسان به «نگاه» وي بازميگردد. احساس، واكنش و خوشحالي افراد در برابر عوامل بيروني عمدتا نتيجۀ طرز فكر، باورها، نگرش و گفتوگو با خويش است. به وسيلۀ مهارتهاي رفتاردرماني عقلاني هيجاني ميتوان عضلات هيجاني، رضايت خاطر و خوشحالي را در افراد پرورش داد. زيرا رفتاردرماني عقلاني هيجاني، به افراد كمك ميكند تا ناراحتيها و اعمال و رفتار ناكامكنندۀ خويش را كنار بگذارند و به اهدافشان دست يافته، زندگي شادتري داشته باشند. نگارنده در جلد دوم از مجموعۀ كتابهاي خودياري به موضوع خوشحالي پرداخته و موانع دستيابي به آن مهارتها و راهكارهاي افزايش خوشحالي را بيان كرده و مهمترين روش را روش رفتاردرماني عقلاني هيجاني معرفي كرده است. برخي از مباحث كتاب عبارتاند از: چرا نميتوانيم خوشحال باشيم؟؛ (ABC) درست فكر كردن؛ فقط حقايق: چگونه بايدها را بياثر كنيم؛ «هيچ وقت با هم حرف نميزنيم»: كار روي مشكلات رابطه؛ و «فكر ميكردم دارم ميميرم!»: كنار آمدن با وحشتزدگي و اضطراب. در پايان هريك از اين مباحث يك «خودآزمايي» آورده شده است.