هدف از اين تحقيق بررسي نقش خلاقيت زنان طبقهي متوسط در بالا بردن سطح بهداشت رواني خانواده است. بر اين اساس ابتدا تعريفي از خلاقيت به دست داده شده است. به تصريح كتاب: "خلاقيت يعني نوآوري همراه با ژرفنگري در فكر، انديشه، كلام، رفتار، كار و ارايهي راهحلهاي موثر و كاربردي براي حل مسائل مختلف با پيگيري كامل و يا ارايهي شئاي نو كه اولاً نمونهي مشابه آن پيش از اين وجود نداشته باشد، ثانيا سودمند باشد يعني مشكلي را مرتفع كند يا موجب شادي شود و ثالثا بتوانيم آن را توليد كنيم، يعني آنچه را كه ارايه ميكنيم حاصل شانس و تصادف نباشد". در ادامه نتايج آماري به دست آمده دربارهي خلاقيت زنان طي اين موضوعات درج گرديده است: نقش خلاق زنان در ارتباط خانوادگي، نقش خلاق زنان در زياد كرد زمان گفتمان خانواده، نقش زن در پرورش فرزندان خلاق، خلاقيت زنان در اقتصاد خانواده، خلاقيتهاي زنان شاغل، خلاقيت زنان در رشد فرهنگي خانواده. ديگر مباحث كتاب عبارت است از: بهداشت رواني خانواده، فرق هوش خلاق و IQ (بهرهي هوش)، خصوصيات بارز افراد خلاق، مهمترين عناصري كه ضمن تعليم و تربيت به خلاقيت بچه كمك ميكند، موارد تضعيف غيرعمد خلاقيت در كودك، و نسخهي بهداشت زناشويي. نگارنده در سخن پاياني كتاب تصريح ميكند: "زنان خلاق ميدانند كه بايد افكار جديدي داشته باشند و به فكر انديشههاي خلاق باشند و كارهاي قديمي را با شيوههاي جديد انجام دهند. در زندگي تشويق را در اولويت قرار دهند و فقط انتقاد نكنند، آنها ميبايست تغيير سبك زندگي را به فرزندان بياموزند همانطور كه مراقب جسم فرزندان هستند بايد به سلامت فكر و روح فرزندان هم اهميت بدهند و همانطور كه مراقب تغذيهي آنها هستند، مواظب تربيت آنها نيز باشند.