"كيميا خاتون" دختر مولاناجلالالدين محمد بلخي، شاعر و عارف برجستۀ ايران در قرن هفتم است. او كه پرورش يافتۀ محيط و خانۀ مولاناست در جواني و به خواست شمس تبريزي، مرشد و معلم مولانا، و به خواست پدر در اوج جواني به زوجيت شمس درميآيد و به رغم اختلاف سني زياد با شمس بهاين پير روشنضمير دل ميسپارد و بانوي خانۀ شمس ميشود؛ اما افسوس كه شمس دير نميپايد. نويسنده داستان حاضر سرگذشت كميماخاتون از دوران كودكي تا مرگ را به رشتۀ تحرير كشيده است.