«سفر در اتاق تحرير» داستان پيرمردي است كه در اواخر عمر در اتاقش پشت ميز تحرير نشسته و هر لحظه حوادث غيرقابل پيشبيني برايش اتفاق ميافتد؛ به طوري كه نميداند اين اتفاقات ساختگي است يا واقعيت دارد. همهچيز رنگ و لعاب تصنعي دارد؛ آدمها، اشياء، مكانها و رويدادها و... بر اين اساس او به سراغ سرنخهاي ذهنياش ميرود تا از آنها براي تحليل موقعيتهاي پيش آمده كمك بگيرد. او با تنگناهاي ذهني و جسمياش كنار ميآيد و در نهايت تصميم ميگيرد تا تسليم وضع موجود شود.