الگوي فعلي نويسندگان و قصهنويسان ايراني، قالب و فرم رمانهاي غربي است. اين رمانها داراي قالبي است كه امكان طرح موضوعات با فلسفه و جهانبيني مادي غرب در آنها وجود دارد. فلسفه و جهانبيني الهي نياز به فرم مناسب خود دارد. عشق، قهرمانپردازي، شهادت، جنگ و... اين دو جهانبيني، ريشهها و اشكال متفاوتي نسبت به يكديگر دارد. از اين رو قالب رمان مادي امكان دربرگرفتن مضامين الهي را ندارند. نويسندگان ايراني براي بيان انديشۀ خود در سطح جهاني بايد صاحب سبك و روشهاي مستقل باشند و اين حاصل نخواهد شد مگر با كاوش و نگرش كارشناسانه در گنجينههاي داستانهاي ايراني و اسلامي و يافتن راز جاودانگي و مقبوليت عامۀ آنها. نويسندگان مقالات مجموعۀ حاضر در تلاش بودهاند تا عناصر داستانهاي ايراني را تبيين و تفسير كنند. برخي مقالات عبارتاند از: «عناصر تراژدي در داستان سياوش/ احمد سميعي»، «مقدمهاي بر شگردهاي روايت در درام ايراني/ منوچهر ياري»، «محتوا و شكل در اولين داستانهاي روايي فارسي/ محمود عباديان»، «سياحت غرب و جهان پس از مرگ در ادبيات فارسي/ حميدرضا شاهآبادي»، «عناصر داستان ايراني در داستان سمك عيار/ مصطفي رحماندوست» و «غيبباوري در متون كهن/ محمدعلي علوي».