تئاتر ايران مسير پر پيچ و خمي را پيموده است: نمايشهاي تعزيه، معركه، سياهبازي، پردهخواني، خيمه شب بازي، نقالي و ... هر يك مضامين و قراردادهاي خود را داشته و دهها سال به حيات پرشور خود، در شهر و روستاهاي ايران ادامه داده است. با ورود تئاتر اروپايي به ايران در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه قاجار و حمايت دربار و روشنفكران متجدد از اين تئاتر، روند رشد انواع نمايشهاي ايراني متوقف ماند و امكان هرگونه نوآوري در اين باره از دست رفت. دانشمندان، هنرمندان، حكما و اديبان ايراني همواره با دقت در آثار و نظريات جهان غرب و دنياي شرق، راه نوين خود را برگزيدهاند و بدينسان به صورت متقابل بر علم و هنر عالم تأثيري ماندگار برجاي گذاشتهاند. اما در برههاي از زمان اين داد و ستد دوجانبه، دچار مشكل و ايران در برخي زمينه ها دچار تاثيرپذيري مطلق شد. نگارنده در كتاب حاضر تاريخچۀ هنر نمايش و تئاتر ايران را از آغاز تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 بيان كرده است. وي نخست سابقۀ نمايشهاي آييني در دوران پيش از اسلام و سپس خصوصيت كلي نمايشهاي ايراني را تا دورۀ صفويه مرور ميكند. سپس روند ورود تئاتر اروپايي بهايران و آن گاه روند غربي شدن هر چه بيشتر تئاتر در عصر پهلوي را بررسي ميكند.