در اين كتاب ضمن ارائه تاريخچهاي كوتاه از تصوف و عقايد صوفيه به بررسي آفات و آسيبهاي رفتاري و عقيدتي فرقه نورعليشاهي و تضاد اين رفتارها و باورها با انديشه و جهانبيني اسلامي اشاره شده است. نويسنده 13 مورد از اين آسيبها را نقل كرده و به اين نتيجه رسيده كه هر يك از اين انحرافات براي دور شدن از مسير هدايتي قرآن و اهلبيت كافي است. بنابراين دراويش نورعليشاهي با اينكه شيعه هستند اما در مسير توحيد ناب و هدايت و تفكر صحيح اسلامي نيستند. در پايان به مهمترين عوامل گرايش به صوفيگري و تصوف اشاره شده است. بحرانهاي نظامي سياسي و اقتصادي، حمايت سلطهگران از تصوف، سرخوردگي از رفاه و اشرافيت و گرايش به معنويت از عوامل اين پديده محسوب ميشود.