fiogf49gjkf0d
داستان، شرح ماجراي سه نسل است. اولي ماجراي زندگي جواني سودايي است كه تحت سرپرستي دايياش زندگي ميكند. اما پس از مدتي دايي ويكتور ميميرد و جوان كه اينك دانشجوست راهديگري را در پيش ميگيرد كه سراسر ماليخولياست. در انتهاي اين ماليخوليا جوان به استخدام پيرمردي درميآيد كه عليل است و ميخواهد شرح زندگي خويش را به كمك اين جوان بنويسد تا بعد از مرگش در ستون يادبود روزنامهها به صورت مقاله در يكي از مجلات هنري و به شكل مفصل در يك كتاب منتشر شود. ماجراي دوم از اين نقطه آغاز ميشود و به شرح زندگي اين پيرمرد عجيب و ماليخوليايي اختصاص دارد. پيرمرد حين داستانسرايي به فرزندي اشاره ميكند كه در روزهاي دور جواني او را پيش مادر گذاشته و رفته است و از جوان ميخواهد تا فرزند گمشدهاش را پيدا كند. جوان نيز در جست و جوي فرزند پيرمرد به راه ميافتد كه حالا استاد گمنام دانشگاهي شده است و از اينجا ماجراي سوم كتاب آغاز ميشود. نويسنده در رمان حاضر با بهرهگيري از عنصر تصادف، زندگي اين سه نفر را به يكديگر پيوند ميزند. "مون پالاس" شرح سفر دروني و بيروني آدمهاست؛ آدمهايي كه دايم به درونشان نقب ميزنند تا جوابي براي شوريدگي و ناآراميهاي خويش بيابند.