fiogf49gjkf0d
ريشهي اصلي "هزار و يك شب" در "هزار افسان" فارسي و نيز داستانهاي هندي است. پس از انتقال اين داستانها به جامعهي اسلامي و عربي، بسياري از عناصر ايراني و هندي آن باقي ماند، دليل اين مدعا اين است كه حتي نام راوي داستانها، شهرزاد نامي فارسي است. به مرور زمان عناصری ديگر که عمدتا عربي بودند وارد داستانها شد و در زمانهاي مختلف داستانهايي به كتاب افزوده يا از آن كاسته شد. زبان كتاب نه عربي فصيح و بليغ كه زبان مردم كوچه و بازارهاي عراق، مصر و شام در اواخر قرون وسطا است. كتاب، نخستينبار به وسيلهي كتابشناس فرانسوي با نام "آنتوان گالان" به فرانسه و سپس به وسيلهي "عبداللطيف تسوجي" به فارسي ترجمه شد. افسانههايي كه در اثر حاضر با نام افسانههاي پريان آمده، بيشتر رمانهايي هستند كه عنصر خارقالعاده (ديوان، پريان و...) در آنها نقش محوري ندارد بلكه سازوكاري است كه راوي آن را به ياري شخصيت پيشبرنده (پروتاگونيست) و به منظور ايجاد چالش در قصه به عنوان عامل يا كارگزار شخصيت معارض (آنتاگونيست) به ميدان آورده است. حتي در برخي از اين قصهها ديوها يا پريان صرفا نقش وسايل نقليه يا ابزار كمكي و مكانيكي دارند. در قصهي "داستان شهريار" عفريت تنها به عنوان صافي به منظور پالايش روحي شخصيتها (شهريار و شاه زمان) عمل ميكند تا داستان ادامه يابد. در اين اثر داستانهاي "بازرگان و ديو"، "سه پير" و نيز "ماهيگير و ديو"، "شاهزاده و مادهديو" و "چشمهي افسون شده" تنها افسانههاي به راستي پريانه به معناي كلاسيك هستند. بقيهي داستانهاي مجموعه از جمله "ابومحمد تنبل" و "علي مصري" افسانههاي ادبياند كه به سبك تازه رايج در اواخر قرون وسطا نقل و سپس نوشته شدهاند و پري، ديو يا عنصر خارقالعاده براي راهبردن شخصيت پيش برنده (پروتاگونيست) به سوي خوشبختي و شكست شخصيت معارض (آنتاگونيست) در قصه تعبيه شده است.