fiogf49gjkf0d
"كارلا"، دختري است روستايي كه در اصطبلي مشغول به كار است. او در هجدهسالگي به "كلارك" ـ بهترين مربي سواركاري در روستا ـ دل ميبازد، اما پس از مدتها از كلارك و رفتارهايش خسته شده و اين موضوع را با سيلويا ـ زني كه در خانهي او به خدمتكاري و تميز كردن اصطبل مشغول بوده ـ در ميان ميگذارد. سيلويا نيز به كارلا پيشنهاد ميدهد كه به خانهي يكي از دوستانش با نام "روت استايلز" در تورنتو برود و در واقع از خانه فرار كند. كارلا نيز اين امر را پذيرفته، اما در راه تورنتو از تصميم خويش پشيمان شده و كلارك را از موضوع فرار خود باخبر ميسازد. اين مجموعه حاوي تعدادي داستان كوتاه است كه "فرار" يكي از آنهاست. عناوين ديگر داستانهاي كتاب عبارت است از: اتفاق؛ به زودي؛ سكوت؛ عشق و شور؛ خطاها؛ فريبها؛ و نيروها.