fiogf49gjkf0d
فرعون مصر، شبي با دو نديم خويش به عيش و نوش ميپردازد. اما نديمان كه مستي را از حد گذرانده بودند، بدون رعايت مقام فرعون، با او شوخي كرده، تا اين كه سرانجام فرعون، دستور قتل هردوي آنها را صادر ميكند. اما فرعون پس از كشته شدن نديمان از كردهي خود پشيمان شده و دستور ميدهد كه جسد بيجان نديمان را در محلي دفن كرده و دو گلدسته بر روي آن بنا نهند. اين مكان "غريان" يا منارههاي نوراني" نام ميگيرد. از آن پس فرعون دستور ميدهد كه رهگذران با مشاهدهي غريان، بر آن سجده كرده و هركس كه از اين دستور سرپيچي كند، بلافاصله مجازات خواهد شد. تا اين كه ماموران وي روزي پيرمردي رختشوي را مشاهده ميكنند كه با ديدن غريان از سجده كردن در مقابل آن سر باز ميزند. ماموران نيز به دستور فرعون، پيرمرد را نزد وي برده، اما سرانجام پيرمرد با گفتوگو با فرعون و اين كه عقل سليم، سجده بر مردهها را تجويز نميكند، فرعون را مجاب ميكند تا اين منارهها را ويران كند و خود نيز از مرگ نجات مييابد.