نظريهي و نقد ادبي در زمانهي ما ماهيتي كاملا ميان رشتهاي پيدا كرده است و تحت سيطرهي رهيافت چندرشتهاي موسوم به "مطالعات فرهنگي" قرار دارد. مطالعات فرهنگي همواره گفتماني بسط يابنده بوده، يعني به تحولات تاريخي و سياسي واكنش نشان داده و ويژگي مشخصهي آن عبارت بوده است از مجادله و اختلاف نظر و محو شدن نظرات گوناگون. بر اين اساس مطالعات فرهنگي به فرهنگ عامه پرداخته و عوامل فرهنگساز يا عوامل نفوذ فرهنگ بيگانه در فرهنگ بررسي شده است. نگارنده در كتاب حاضر به تلويزيون، داستانهاي عامهپسند، فيلمهاي عامهپسند، روزنامهها و مجلات عامهپسند، موسيقي عامهپسند، به عنوان عوامل فرهنگساز يا تغييردهندهي يك فرهنگ پرداخته است. همچنين از عوامل موثر در تغيير فرهنگها به مصرف كالا در زندگي روزمره با اشاره به مصرف پاره فرهنگي، خريد به منزلهي فرهنگ عامه پرداخته و در نهايت به مبحث جهاني شدن و فرهنگ عامه با تعريف جهاني شدن، جهاني شدن به منزلهي رواج فرهنگ آمريكايي و هژموني و جهاني شدن اشاره كرده است.