به يقين رهبري و ادارهي امور سازمانهاي امروزي كه در فضايي "دانش محور"، "رقابتي"، "مشتريگرا"، "پاسخگو"، "كيفتگرا"، "مشاركتي"، "كارآفرين" و "تحولگرا" تنفس ميكنند، مستلزم شناخت و بهكارگيري روشها و ساز و كارهاي نوين و متناسبي است كه جز از طريق تحقيقات و پژوهشهاي اصيل مديريتي امكانپذير نيست. با اين مقدمه، كتاب حاضر با هدف تبيين مديريت كارآفريني در پنج فصل تدوين شده است: سير تحول مفهوم كارآفريني، انواع كارآفريني، آموزش كارآفريني و... نويسنده در بخشي از كتاب به بحث "دانشگاه كارآفريني" نيز اشاره كرده و بر ضرورت توجه دانشگاهها به تامين نيازهاي متنوع اجتماعي و احساس مسئوليت و پاسخگويي نسبت به آن، تاكيد ميكند. به بياني ديگر، دانشگاهها بايد در عين داشتن استقلال و خودگرداني و آزاديهاي آكادميك، در قبال استفاده از منابع عمومي، خصوصي، ملي و بينالمللي، احساس مسئوليت نمايند چرا كه جايگاه رفيع دانشگاهها در جامعه موجب انتظاراتي جديد شده است.