اين مجموعه از چهار مقاله، در ارتباط با جنبههاي اجتماعي ورزش، با اين عناوين به چاپ رسيده است: "ذهن ورزشي امروز، ارزشهايي در تقابل/ ژرژ ويگارلو"، "ارزشهاي آموزشي ورزشي، اسطوره و حقيقت/ ايزابل كووال"، "فوتبال، آخرين ورزش يكپارچهسازي؟/ آلفرد وال" و "برتري ورزشي در برابر خطر نابودي/ ايزابل كووال". نويسنده در مقالهي اول اين نكته را بيان ميكند كه ذهن ورزشي، متشكل از نظامي با اخلاقيات دقيقي است كه درارتقاي گروه، و پيشرفت زمينهها مشاركت دارد. البته اين نظام داراي انحرافات خاصي نيز هست، از جمله: انحرافات ايجاد شده به سبب موفقيت انحصاري آن، تمايل نسبت به امور بيحد و حصر، و انحرافات ناشي از اشتياق جمعي و آرزوهاي مورد مقابله. نويسنده همچنين بر اين نكته تاكيد ميكند كه سازماندهيها در خصوص موارد ياد شده از احساس مسئوليت عمومي حاصل ميشوند. اين سازماندهيها بيش از هرچيز وابسته به قانون مدني است. در مقابله دوم نويسنده تصريح ميكند كه از ويژگيهاي ورزش، ارزشهاي آموزشي آن است و ذهن ورزشي احتمالا اسطورهاي است، همانند همهي اساطير كه از ارزش توصيف دنيا برخوردار است و كنشهاي انسان را ـ بي آنكه قادر به بررسي اعتبار بحث باشد ـ پايهگذاري ميكند. اين اسطوره با حافظه پيوند دارد، بر پايهي الهام استوار است و به اجتماع معنا ميبخشد. در مقالهي سوم نيز اين نكته بيان ميشود كه ورزش، به ويژه فوتبال توانسته است نوعي يكپارچگي ملي و اجتماعي را ايجاد نمايد. در مقالهي چهارم دربارهي برتريجويي در ورزش و تخريب شخصيت، نيز در خصوص مسائلي از جمله دوپينگ است كه سلامت ورزشكاران و ماهيت ورزش را به خطر مياندازد.