در اين رمان تاريخي، سرلشكر "مرفه" تصميم ميگيرد تا براي دختري روستايي امكانات تحصيل را فراهم آورد. بر اين اساس ابتدا او را به مدرسهي ژاندارك فرستاده و پس از اتمام تحصيلات دبيرستاني، او را به اروپا ميفرستد و بدينترتيب دختري روستايي به فردي فرهيخته تبديل ميشود. در اين حال، سرلشكر مرفه با او ازدواج كرده و به او لقب كنتس سوهانك ميدهد و به دروغ ميگويد كه او دختر يكي از شاهزادههاي قاجار است. تا اين كه در كشور كودتاي رزمآرا (نخستوزير) رخ ميدهد و سوهانك ناخودآگاه در مسير اين كودتا قرار ميگيرد و... گفتني است نويسنده در اين داستان، حوادث تاريخي ايران در خلال سالهاي (57-1327) را به تصوير كشيده و طي آن آريستوكراسي (اشرافيت) دورهي قاجار و پهلوي را به سخره ميگيرد و بر اين اصل تاكيد ميورزد كه تربيت بر اصل و نسب رجحان دارد.