اين نمايشنامه، نخستين اثر "اكبر رادي" ـ نمايشنامهنويس برجستهي معاصر ـ است. داستان نمايشنامه كه حدود 50 سال پيش اتفاق ميافتد حكايت مردي است ماديگرا و پدرسالار كه سنتهاي گذشتهي خويش را حفظ كرده است، نيز عصياني كه فرزندان نسبت به او دارند. نويسنده در اين نمايشنامه به بيان تضاد و تعارض ميان سنت و مدرنيته پرداخته است؛ تضاد ميان دو نسل؛ نسلي با نگاهي سنتي و نسل جوان دههي چهل كه با ورود فرهنگ غرب به كشور نيز كشش و جاذبههايي كه در غرب وجود دارد، به آن سو كشيده ميشود (غربزدگي). در اين تعارض، مدرنيتهي غربي به ظاهر بر سنت غالب ميشود. نويسنده در اين اثر كه در دورهي جواني آن را به رشتهي تحرير درآورده، ديدگاهي بسيار سركش نسبت به تمام نظامها و سنتهاي اجتماعي دارد.