نگارنده در آغاز اين پژوهش، از منشا به وجود آمدن شيعه سخن ميراند. به تصريح وي: "براي ذكر منشا گسترش جداگانهي تشيع، اصطلاح انشعاب را بيترديد ميتوان به كار برد. امت صدر اسلام در اثناي مشاجرهاي بر سر اقتدار واقعي و تعيين رهبر ديني ـ سياسي بر حق خويش (امام) گرفتار انشعاب شد. لكن، وقتي گروه عقبزده شده به ناچار، به موضع مخالف رانده شد، در اندك زماني در آن ويژگيهايي خاص فراتر از علت اصلي اين شكاف پديد آمد كه عبارت بودند از: پيوندي خاص با اوليايشان كه همان امامان بودند، سنن شرعي آنان كه از امامان اقتباس كرده بودند، اعمال عبادي خاص در دين، اعياد ويژه و زيارتگاههايشان، رسوم مذهبي خاص و سرانجام روحانيتي كه منحصر به شيعه است". وي در ادامه از عقايد فرق مختلف شيعه اعم از شيعهي اماميه يا دوازده امامي، شيعهي غالي، اسماعيليه يا هفتامامي و زيديه، سخن ميراند وي ميافزايد: "تفاوتهاي موجود ميان شيعيان و اكثريت مسلمانان ـ سنيان ـ چندان زياد نيست كه تشيع دوازده امامي يا هفت امامي را بتوان دينهاي جداگانهاي به حساب آورد. از سوي ديگر معلوم نيست آيا گروههايي مانند نصيريه (علويون) و دروزيها و... را كه شيعيان آنان را به عنوان غالي از خود راندهاند، بتوان متعلق به اسلام دانست".