"رمان "بار هستي" آخرين اثر "ميلان كوندرا" نويسنده چك، تفكر و كاوش درباره زندگي انسان و تنهايي او در جهان است. جهاني كه در واقع دامي بيش نيست و بشر _ مغرور و سرگردان _ در ريسمان هاي به هم تنيده آن تلاش مي كند... كتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنيادي هستي بشر رو به رو مي كند و به تفكر وا مي دارد. شخصيت هاي رمان با بيان احساسات، تفكرات و روياهاي خود، موقعيت انسان را در برابر چشمان ما به نمايش مي گذارند و تلخكامي ها و سرخوردگي هايش را مي نمايانند. شخصيت جالب "توما"، عشق و حسادت "ترزا"، خيانت "سابينا"، وفاداري "فرانز" و ظلم و جوري كه مردم چكسلواكي در طي قرون تحمل كرده اند. داستان رمان را جذاب... مي كند.... "توما" و "ترزا" شخصيت هاي اصلي كتاب اند. با اين كه توما بهترين جراح يكي از بيمارستان هاي پراگ است و مايل نيست هيچ زني به زندگي اش وارد شود، يك "رشته اتفاق شش گانه" او را به سوي "ترزا" _ كه به عنوان پيشخدمت رستوران، در يك شهر كوچك كار مي كند_ مي كشاند. در سراشيب لغزنده "سنگيني" و به خاطر عشق ترزا _ زني كه جلوه اتفاق مطلق است _ توما آزادي، حرفه و همه چيز خود را فدا مي كند. ترزا با آرمان خواهي ساده دلانه و احساسات پاك و بي آلايش خود "ابطال تمام تضادها، ابطال دو گانگي تن و روان و حتي ابطال زمان" را طلب مي كند و چون تحقق خواسته هايش امكان پذير نيست، رنج مي برد و روياهاي وحشتناك مي بيند...".