اين كتاب از لحاظ اهداف معرفتشناختي خود، مكمل كتاب "ديالكتيك نمادها" اثر نگارنده است كه در آن معرفت مفهومي و رابطهي آن با معرفت تصويري، ارزيابي گرديده است و معرفت مبتني بر زبان، زمينهي تحليل را تشكيل ميدهد. نيز در طي آن بسياري از مسائل از قبيل چيستي معنا و مفهوم و جمله و شعر و رويا به بحث گذاشته شده است. به تصريح نگارنده: "در اين محور، اساس تفكر نه بر مدار مبتني بر مشابهت بلكه بر مدار مبتني بر مجاورت قرار دارد. اين دو حدي شدن محور انديشه كه با پيدايش زبان آغاز شده است، پيامدهايي را به دنبال داشته كه نهايتا به خلق فرهنگ و تمدن انساني انجاميده است و در پناه آن گذر از گلههاي اوليهي حيواني به جامعهاي انساني و برخوردار از روابط انساني، ميسر شده است. هيچ رويدادي در تاريخ بشر به اهميت پيدايش بشري نيست. يك نكتهي مهم ديگر اين است كه ساختار تفكر مفهومي از بطن انديشه و خرد غريزي زاييده شده است. با اين وجود، ميان طبيعت (غريزه) و فرهنگ، مرز غير قابل عبوري موجود نيست و هرگاه بخواهيم ساختار تفكر مفهومي را به ابتداييترين و بنياديترين مولفههاي آن تجزيه كنيم، به عناصر و ساخت خرد غريزي دست خواهيم يافت. اين همبستگي و تعامل ميان ساخت خرد غريزي و مفهومي در انديشهي ما، در شعر كه عاليترين تجلي اين تعامل است به بهترين وجه نمايان است".