"نظريه رابرتسون كه اساسا به نظريه جهاني شدن مرسوم شده است گرچه در وهله اول بازتاب نارضايتي او از نظريههاي مهم معاصر در زمينه علوم اجتماعي نظير نظريههاي نوسازي و نظريه تجدد است اما در بخش قابل ملاحظهاي از وجود گوناگون خود به استنتاجهايي راه ميبرد كه ميتوان آن را درآمدي نظري بر مبناي گفت و گوي تمدنها به شمار آورد...جهاني شدن در نوشتههاي رابرتسون، از جمله همين كتاب حاضر، عنوان يك نظريه اجتماعي در سطح كلان است كه مثل بسياري از نظريههاي فراگير اجتماعي ميخواهد مسائل عمده جهاني امروز را، چه در سطوح ملي و چه در سطوح جهاني و چه در ابعاد كوچكتر يا بزرگتر تحليل و تبيين كند .بنابراين نظريه جهاني شدن در اين مفهوم را بايد مثل نظريه وابستگي "گندرفرانك "يا نظريه نظام جهاني (والرستين) يا نظريه تجدد (گيدنز) در شمار يك نظريه كلان اجتماعي به شمار آورد .رابرتسون كار خود را در يك معنا به عنوان جامعهشناسي جهان توصيف ميكند..."كتاب حاضر از جمله كتابهايي است كه رنالد رابرتسون در بسط و تكوين نظريه خود نوشته است" .رابرتسون در اين كتاب ضمن بحث از الگو و اجزاي اصلي نظريه خود بخش بزرگي از نظريههاي عمده اجتماعي در سده بيستم را حول محورهاي اصلي نظريه خود با فشردگي هرچه تمامتر مرور ميكند و مورد نقد قرار ميدهد...نظريه جهاني شدن رابرتسون يكي از تازهترين نظرياتي است كه در تحليل مسائل كلان اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي جهان در آخرين دهههاي سده بيستم بر سر زبانها افتاده است" ."ترسيم وضعيت جهاني"، "نظريه نظام جهاني"، "جهاني بودگي و دين ژاپنيها"، "تمدن و مدنيت"، "جهاني بودگي و تجدد"، "جهاني شدن و پارادايم نوستالژيك"، و "تئوريهاي جامعهشناختي و فرهنگ جهاني "از جمله مباحث اين كتاب است .